£:سلام کوکی جون (با عشوه )
-سلام
£کوکی جون نگفته بودی ازدواج کردی
-ارع یادم رفت
+تو ذهنش:واقعا از اینجور آدما متنفرم یارو میبینن مرده زن داره ها ولی ...
+ددی بیا بریم یه چی بخوریم خیلی گرسنمه
ویو کوک
با درفش تعجب کردم نکنه حسودیش شده ؟😂 نه بابا کوک داری چی میگی شما که واقعا زن و شوهر نیستید حتما داره سعی میکنه نقششو خوب بازی کنه
-باشه عزیزم بیا بریم
؟اقا خانوم صبحانه آمدی
£کوک...
+عزیزم بریم غذا بخوریم
رفتیم و نشستیم سر میز که بابا هم آمد
# سلام عروس گلم
+سلام پدر جان
#ماشاالله . کوک تو هرچی گند زده باشه خوب عروسی انتخاب کرده
+متشکرم
بعد صبحانه
-مامان منو یونا قراره بریم جایی
@باشه پسرم
-یونا بیا بریم اتاق آماده شویم
+دیدم آملیا دستمون پس برای اینکه از حسودی بترکه دستامو انداختم دور گردن کوک و گفتم
+باشه ددی بریم
-تو دلش
با حرفاش تعجب کردم ولی رفتیم بالا
در اتاق و دستمو و چسبوندمش به دیوار و بین دیوار و دستم زندگانیش کردم
-جریان ددی گفتنات چیه ؟ نکنه عاشقم شدی؟
+نه چیزی نیست یه پوزخند زدم . عا راستی گفتی میخوابم جای بریم کجا ؟
-اها خوب ....
که یهو یونا دستش رو انداخت دور گردنم و بدنش و بدنم چسبوندم
+ا.هه ددی اومم
-چ...
که یهو لباس رو بیام فرود آمد
£ببخشید مزاحم شدم
یونا از لبام دل کند و سمت آملیا برگشت
+نه عزیزم مراحمی
-تو دلش ها چی شده ؟
£کوکی جونم حوصلم سر رفته منم باهاتون بیام ؟
دیدم یونا جوری نگام کرد که میگفت بگی از میکشمت پس گفتم
-ارع حتما بیا
£مرسییی کوکی جون من برم آماده شم
درو بست و رفت
یونا میخواست بره که لباس بپوشد که از ر.ن پاش گرفتمش و باندش کردم
- خیلی دلت لبامو میخواست نه ؟ میخوای دوباره امتحان کن
+آبی نهخیرم دیدم آملیا داره میاد این کارو کردم
-اونقت برای چی
+اونش به خودم مربوطه حالا بزارم زمین
-اوکی . گزاشتمش زمین . من میرم حمام آمدم آماده باش
+باشه بابا
۱۰مین بعد
ویو کوک هنوز
یه حوله دور پام پیچیدم و آمدم بیرون که یونا رو دیدم تو اون سرهمی قهوهای با موهاش که یکم جلوی صورتش رو گرفته بود ولی از پشت دم اسبی بسته بود خیلی زیبا بود
+چه طور شدم
-خوشگل شدی. بیا موهامو خشک کن
+میرم بیرون لباس بپوشد بعدشم خودت خوشم کن . داشتم از در میرفتم بیرون که گفت
-هیجا نمیری . اون ریش کردم و لباسام رو پوشیدم
-موهام
+هوفف
+یه شهسوار و داشتم و موهاشو خشک کردم و گفتم +امر دیگه ای ندارید عالیجناب 😑
- نه فعلا آزادی 😂
-بیا بریم پایان
داشتیم میرفتیم پایان که یهو آملیا با دو کیلو آرایش آمد جلومون . لباس باز بود
£کوکی جونم خوشگل شدم ؟
-نه به اندازه یونا
+از حرفش دلم خنک شد
-بریم دیگه
سوار ماشین شدیم
£عا یونا جونم میشه بری عقب نشینی ؟
+نه گلم من جلو میشینم
بدون اینکه حرفشو گوش کنم رفتم جلو نشستم و درو بستم کوک داشت به زور تحمل میکرد که نخنده
آملیا هم سوار شد
+عشقم کجا میخوای بریم
-بیا اول بریم مرکز خرید
£وای من عاشق مرکز خریدم
داشتیم حرکت میکردیم کاملیا به کوک آب داد
£بیا کوکی جونم
-ممنونم
+دستو گذاشتم روی پای کوک و جلو رو نگاه کردم
-
یونا دستش رو گذاشت رو پام لعنت داشتم تح.ری.ک میشدم که رسیدیم
-پیاده شید
رفتیم داخل
داشتیم لباسه رو نگاه میکردیم که یونا با ذوق رفت سمت یه لباسی
+وای کوک اینو نگاه چه خوشگله
-ارع خوشگله . لباسش به لباس قرمز باز بود که رو اکلیل و پروانه داشت .
+میشه اینو برام بخری ؟
-بیا تو خونه میخوای بپوشید ؟
+نه بابا برای بیرون
-اصلا بزار سر جاش
+وا بخر دیگه لطفاا
- گفتم نه
+ حتی اگه خونه بپوشم ؟
-اونموقع میخرم (لبخند شیطنت آمیز)
+خیلی بدی
-اوکی حالا میخوایش ؟
+آره
-باش
£کوکی جونم میشه اینو برام حساب کنی کیف پولم یادم رفته 🥺(عفریته خانوم )
-باشه
+با این میخوای بری بیرون ؟ (دوستان یونا اینو از مسخره گفت چون آملیا ش.رت و س.تین و داشته بود 😂)
£وا نه عزیزم .با حرصص
کوک حساب کردو رفتیم سوار ماشین
-عزیزم میخوای بریم رستوران
+کو....
£وای کوک آره بریم من به جای خوب میشناسم
+نه کوکی من خیلی هستم میشه بریم خونه
-چشم
رفتیم خونه و رفتیم اتاق
خودمو پرت کردم رو تخت
+اخیشش
-پاشو بریم ناهار بخوریم
+نمیخوامممم
-پاشو
+ولم کن میخوام بخوابم
-عجبا باشه .
آمد کنارم خوابید و منو کشوند تو بغلش . آنقدر خسته بودم که نتونستم تکوک بخورم و فقط خوابیدم
۷ ساعت بعد
-یونا . یونا زنده ای؟
+ها چته بالا سرم نمیزارم بخوابم
-۷ساعته خوابی یا
+چییی
یهو بلند شد
+چرا بیدارم نکردییی
-مگه گفتی بیدارت کنم ؟
عجبا
قاررررقوررر قاررر
-😂 بیا بریم سام بخور مامانم برات نگه داشته
+نخند عه باشه بریم
-رفتیم پایان و به اجماع گفتم غذای یونا رو بیار
؟چشم پسرم
اجوما غذا رو آورد و آن سریع شروع کرد به خوردن غذا
-اروم بخور الان میمریاا
+خیلی خوشمزسس
-دست پخت اجوماس دیگه
یونا کل بشقابش رو تموم کرد و رفت پیش اجوما و بغلش کرد
؟چیزی شده دخترم
+ممنون اجوما غذاتون خییییلییی خوشمزه بود
؟نوش جونت عزیزم
-بیا بریم بالا
رفتیم اتاق و یونا دوباره رفت بخوابه
-مگه تا الان خوب نبودی
+هنوزم خوابم میاد
رفتم پیشش و گرفتمش بغلم اندفع شکایت نکرده
+...
اینم از این پارت
ممنون عزیزای من از حمایت هاتون امیدوارم خوشتون بیاد
پارت بعد
۴کامنت
۴لایک